پیراهن صبوری

دفتر خاطرات من

پیراهن صبوری

دفتر خاطرات من

هرجایی گری

هرجایی گری

مقدمه

دل را باید پای‏بند یک حقیقت و محبت کرد و بر سر همان ایستاد و وفا نشان داد. شاید هیچ گوهری نفیس‏تر از عشق و محبت نیست که خانه دل را به تصرف خویش در می‏آورد و فرمانروای دل می‏شود؛ به شرط آن که این فرماندهی، از خدا و عقل فرمان بگیرد و راه ورود بیگانه به این خلوت‏سرا را ببندد. نباید گذاشت این دل، هرجایی شود و هر روز به کسی و چیزی دل ببندد. محبت‏ها را باید کنترل کرد. چه علاقه‏ هایی وارد دل می‏شود؟ کدام جاذبه‏ ها دل ما را تسخیر می‏کند و ما را به دنبال خود می‏کشاند؟ چه کسی لیاقت دوست داشتن و عشق ورزیدن را دارد؟ و چگونه باید از خود در مقابل هرجایی شدن و هرجای گری پاسداری کرد؟ آری پدیده (هرجایی) از آسیب های بوده که همواره بر سلامت اجتماعی و روانی جوامع انسانی تاثیر گذار و تهدید کننده بوده و هست و حتی از آن به عنوان بد کاره گی و روسپی گری نیز تعبیر کرده اند . در این مکتوب سعی بر این است که این موضوع رو  بیشتر بشناسیم و به مسائل پیرامون آن بپردازیم و نتیجه ای که در پایان انتظار میرود این است که به درک درستی از روابط خود با دیگری و جلوگیری از این چنین  پدیده ای برسیم.

مقدمه

دل را باید پای‏بند یک حقیقت و محبت کرد و بر سر همان ایستاد و وفا نشان داد. شاید هیچ گوهری نفیس‏تر از عشق و محبت نیست که خانه دل را به تصرف خویش در می‏آورد و فرمانروای دل می‏شود؛ به شرط آن که این فرماندهی، از خدا و عقل فرمان بگیرد و راه ورود بیگانه به این خلوت‏سرا را ببندد. نباید گذاشت این دل، هرجایی شود و هر روز به کسی و چیزی دل ببندد. محبت‏ها را باید کنترل کرد. چه علاقه‏هایی وارد دل می‏شود؟ کدام جاذبه‏ها دل ما را تسخیر می‏کند و ما را به دنبال خود می‏کشاند؟ چه کسی لیاقت دوست داشتن و عشق ورزیدن را دارد؟ و چگونه باید از خود در مقابل هرجایی شدن و هرجای گری پاسداری کرد؟ آری پدیده (هرجایی) از آسیب های بوده که همواره بر سلامت اجتماعی و روانی جوامع انسانی تاثیر گذار و تهدید کننده بوده و هست و حتی از آن به عنوان بد کاره گی و روسپی گری نیز تعبیر کرده اند . در این مکتوب سعی بر این است که این موضوع رو  بیشتر بشناسیم و به مسائل پیرامون آن بپردازیم و نتیجه ای که در پایان انتظار میرود این است که به درک درستی از روابط خود با دیگری و جلوگیری از این چنین  پدیده ای برسیم.

تعریف:

در مورد واژه « هرجایی» در فرهنگ معین چنین آمده  است؛ 1 - آواره ، دوره گرد. 2 - زن بدکاره ، روسپی .

و نیز در لغت نامه دهخدا اینگونه بیان میکند؛

چیزی که بر یک جا قرار نگیرد. (آنندراج ).

هر چه بر یک حال نماند: دل هرجایی . طبع هرجایی ، یادداشت به خط مولف ، هر کس یا هر چیزی که تلون حال دارد و هر دم به سویی روی آورد:
بیا تا رند هرجایی بباشیم
سر غوغای رسوایی بباشیم . «عطار»
طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد
من کرا جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست . «سعدی »
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین . «حافظ»
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی . «حافظ»
دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود. «حافظ»

از دید جامعه شناسی و روانشناسی این پدیده ای است که بین دو نفررخ داده که  در آن یک طرف در مسائل عاطفی ، احساسی ، عشقی پایبند به تعهد طرف مقابل نبوده و هر ازگاهی از شخصی یا چیزی به طرف دیگر کشیده شده و تعلقات و تعهدات عاطفی ، اخلاقی و احساسی خود رو به طرف از دست داده و آن را کم ارزش  می داند پس به سوی شخص جدیده کشیده میشود و این روند میتواند برای چندین بار تکرار شود که همواره در تکرار های بعدی این فاصله کمتر وکمتر و تعداد سوژه های جدید که وارد زندگیش می شود بیشتر می شود که در نهایت فرد «هرجایی »فقط برای لحظات کوتاهی می تواند به شخصی یا چیزی ابراز علاقه و احساسات عاطفی داشته باشد و در این سر در گمی هیچ کس او را برای مدت زیادی ارضا نمی کند ، این گونه رفتار را میتوان در زنان و مردان هرزه و روسپی به خوبی دیده از این جهت «هرجایی گری »به روسپی گری و هرزگی نیز تعبیر کرده اند .

شناخت ،

چگونه می شود به این نتیجه رسید که یک فرد «هرجایی » هست یا خیر؟ بایستی قبل از اینکه به این سوال پاسخی داده شود چند نکته روشن گردد ابتدا این مسئله بین افردای مطرح است که در ابتدا تعهد اخلاقی یا عاطفی و احساسی به هم داشته و این امر برای مدتی تداوم داشته است. و و به طور قطع  داشتن تعهد همسری نمی تواند لازمه آن باشد چون در برخی موارد دو نفر بر خلاف میل و به اجبار به امر ازدواج تن می دهند لذا تعهدی که در اینجا مورد بحث است تعهدی است که در ابتدا با شناخت و آگهی و همچنین دلبستگی عاطفی و اخلاقی همراه بود و هردو خود را مکلف به داشتن وفاداری دانسته ونسبت به طرف مقابل احساس مسئولت و احساس مالکیت داشته باشند که این خصوصیت در زوج ها وجود دارد. با توجه به مطالب گفته شده در بالا شناخت یک فرد «هرجایی» می تواند به این صورت باشد که یک طرف به عنوان شخص (آ) و طرف دیگری به عنوان شخص (ب) بعد از طی مراحل گفته شده به یک تعامل و توازن رسیده باشند ولی بعد از مدتی یکی از دو طرف به صورت کاملا یک طرفه بخواهد خود را از این تعهد خلاص کرده و به سوی دیگری برود (نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار) و بدون توجه به احساسات و وفاداری طرف مقابل خروج یک طرفه را در این رابطه حق خود بداند بدون در نظر گرفتن حقوق طرف مقابل و آسیب ها ی که به وی وارد می شود. خوب این فرد بایستی داری چه شخصیتی باشد که قادر به چنین کاری شود؟ اولین چیزی که به ذهن می رسد فردی خود خواه و از خود راضی به قولی از خود متشکر باشد. دوم فرد بدون مسئولیت که به تعهدات خود پیرامون دیگری عمل نمی کند. سوم فردی داری ضعف شدید اخلاقی که به ارزش های اخلاقی و انسانی اهمیت نمی دهد چهارم فردی ضعیف النفس ودارای عدم قدرت تصمیم گیری درست که قادر به کنترل احساسات و هوس های خود نیست این عوامل باعث خواهد شد فرد از محور انسانیت دور شده و به نوعی «هرجایی گری» دچار شود ، این افراد به علت ضعیف بود درنهایت به انحرافات اخلاقی و مورد سواستفاده قرار گرفتن توسط افراد سود جو  گرفتار خواهند شد.

آسیب شناسی هرجایی گری

مهمترین آسیب «هرجایی گری» ویران شدن اساس و بنیاد خانواده خواهد بود اینگونه افراد هیچ تعهدی نسبت به شریک زندگی خود نداشته و همواره به دنبال تجربه کردن شخص جدیدی در زندگی خود می گردند( تنوع طلبی افراطی) و این تنوع طلبی افراطی را حق مسلم خود میدانند و ساخته طبع و سرشت ذاتی. پدیده دیگری که میتوان به آن اشاره کرد شیوع هرزگی و روسپی گری در بین افرادی که اصولا مشکل اقتصادی نداشته و این کارها را بنا به بیماری روحی که دارند انجام میدهند. ولیکن خطرناک ترین آسیب این پدیده ویروسی عمل کردن آن است. به طور مثال دونفر (آ) و (ب) در ابتدا با علاقه و تعهد زندگی خود رو ا شروع کرده اند ولیکن بعد از مدتی جناب (آ) شخص دومی (ج)را برای خود پیدا کرده و خود را از قید تعهد طرف (ب) در آورده و همچنین حس مسئولیت و وفادری ایشان نیز برایش اصلا مهم نیست و علی الرغم میل جناب (ب) از هم جدا می شوند. تا الان فقط یک نفر «هرجایی» داریم که شخص (آ) می باشند ولی بعد از مدتی ممکن است جناب (ب) که نا امید شده و از این بابت ضربه سختی خورده است بخواهد شخص جدیدی را به زندگی خود راه دهد و بعد از این انتخاب که همراه با وسواس زیادی نیز خواهد بود بود به مسئله داشتن و یا نداشتن تعهد عاطفی و اخلاقی در قبال انتخاب جدید برایش پیش خواهد آمد با توجه به داشتن تجربه قبل داشتن این گونه تعهد که توسط شخصی لگد کوب شده ارزش و بهای چندانی نخواهد داشت و فرد مستعد این است که ایشان نیز با دیدن شخص مناسبتر قید این انتخاب را بزند و این ویروس اینگونه میتواند تکثیر و شیوع پیدا کند. در بررسی  گذشته افراد «هرجایی» خود این افراد قربانی به مهری شخصی در زندگی عاطفی و عشقی شده است   و معمولا افرادی هستند که از لحاظ عاطفی شکست سختی خورده اند و نتیجه این شکست عدم تعهد به دیگری می باشد.

راه کار در مان و پیشگیری

در مورد پیشگیری باید دو جنبه را در نظر گرفت ابتدا چگونه خود ما در امان بمانیم و دوم چگونه طرف مقابل را در برابر این پدیده حمایت کنیم. اولین نکته بایستی در مورد افراد برای زندگی مشترک با دیدی باز ومنطقی عمل نمود و فرد را باید از نظر اخلاقی و سلامت روانی کاملا مورد بررسی قرار داد و از انتخاب و دلبستگی از روی دلسوزی و ترحم به جد خوداری کنیم. دوم داشتن حس از خود گذشتگی وایثار این محکمترین طناب وفادری در زندگی خواهد بود، از نشان دادن احساسات پاک انسانی و نثار کردن عشقتان با تمام وجود ترسی نداشته باشیم و همواره صادقت را محور زندگی مشترک قرار دهیم .سوم  مثبت بودن و خوشبین بودن ،هر کار خوب طرف مقابل را چندین برابر بزرگ کردن و کوچک شمردن گناهان و اشتباهات طرف مقابل و وظیفه خود دانستن گوشزد کردن اشتباهات تا راهکار مناسبی برای حل مشکل پیدا شود و زندگی را با استقامت و استواری هرچه تمام تر در پیش بگیریم  . چهارم  برای خوب بودن همیشه فرصت بدهید به طرف خودامکان بدهید استعداد ،علاقه و شخصیت خود را نشان دهد و برای افکاراو ارزش قائل شوید.پنجم مهم ترین چیزی که شما را در برابر «هرجایی گری» و از هم پاشیدن بنیاد  خانواده محفوظ میدارد نداشتن نگاه مقایسه کردن افراد و چشم  و هم چشمی آفت هر زندگی خواهد بود . باید به این نکته توجه داشت که همه افراد داری شخصیت ، استعداد،احساسات حتی بو و اثر انگشت منحصر به خود هستند و خدا هیچ وقت دو نفر را مانند هم نمی آفریند و هر فرد فقط با خودش قابل مقایسه خواهد بود و کسی نه از کسی بهتر است نه بدتر نه زیبا تر و نه زشت تر خدا همه را در نهایت عدل آفریده و داشتن یک سری اختلاف فیزیکی و روانی خود ذات آفرینش است دوری کردن از چشم و هم چشمی هم باعث پیشرفت انسان میشود و هم باعث استحکام روابط انسانی خواهد شد و با رعایت آن پدیده ای به اسم « هرجایی گری » را هرگز نخواهیم داشت و شریک زندگی ما همیشه بهترین خواهد بود که خداوند برای ما آفریده است باید فراموش نکنیم زرق و برق زندگی دیگران و نیز صورت زیبای افراد  و داشتن  نباید چشم ما را در مقابل دیدن قلب پاک یک انسان محروم کند ( صورت زیبا ظاهر هیچ نیست       ای برادر سیرت زیبا بیار  «سعدی») همه ما حق داشتن زندگی آسوده و راحت را داریم ولی زندگی که خود برای آن تلاش کرده باشیم و آن را در کنار کسی به دست بیاوریم که عشقانه همدیگررا دوست می داریم. ششم ارزش نهادن به احساسات و علاقه افراد اگر کسی مارا دوست دارد صرفا از حسن ما نیست بلکه داشتن نعمت چشمانی است که قادر به دین شماست و تمام بدی های شما را کنار زده از تراشیدن بدی ها و نقص های شما بتی زیبا و الهه ای مقدس آفریده نه خود را بر تر از کسی بدانیم و نه خود را کمتر از کسی . دنیا دار مکافات است و هرچه بکاریم آنرا درو خواهیم کرد پس ممکن است کسی در حق ما نیز چنان کند که ما با دیگری کرده ایم .در نهایت انسان بودن یعنی احترام به احساسات و کرامت خود و دیگری وقبول کردن این اصل که همه ما بهترین هستیم.

سوال؟

برای بهتر شناختن این پدیده و رسیدن به درک درست می توان سوالات زیر را مطرح کرد:

1-      چگونه از تعهد فردی به خود اطمینان حاصل کنیم قبل از اینکه دچار مشکلی شویم.

2-      ما تا چه اندازه حق داریم احساسات دیگری را نادایده بگیریم؟

3-      آیا داشتن عشق و احساس واقعی می تواند ضامن یک زندگی موفق باشد؟

4-      بعد از گذشت چند مرحله یک فرد هرجایی می تواند یک فرد هرزه ویا روسپی باشد؟

5-      بازگشت از «هرجای گری» امکان پذیر خواهد بود ؟ و به چه صورت می تواند باشد این بازگشت؟

6-      آیا بعداز اینکه فهمیدیم که اشتباه کرده ایم و دچار «هرجایی گری» شده ایم امکان باز گشت هست یا نه؟

7-      چرا امروزه داشتن حس وفادرای و زیاد شدن تنوع طلبی در بین اشخاص زیاد شده است؟

8-      آیا با این جامعه که ما داریم انتخاب شریک زندگی تا چه اندازه با خیال آسوده امکان پذیر خواهد بود؟
 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.reza800.blogsky.com

سلام عزیزم خسته نباشی

اگه دوس داری پولدار بشی یا حداقل هر هفته 40 50 هزار تومن کسب کنی مثل
من میتونی با شرکت پال سل همکاری کنی
این شرکت طوری کاراشو ساده و غیر حرفه ای کرده که یه کاربر ساده مثل من هم
میتونه برای خودش درآمد داشته باشه
برای شروع توی سایتشون عضو شو و بعد توهم درآمد داشته باش
از لینک های زیر ثبت نام کنید
http://www.palsel.com/index.php?page=register&AdsID=354
http://www.oxinads.com/?i=62182

فهیمه یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ

سلام
ممنونم از مقاله مفیدی که به نگارش در آورده اید. به نظر من تنها کسانی مورداعتماد هستن که ایمان و یقین واقعی به خداوند را دارند کسی که به خدا عشق می ورزد در دیگر احساسات و عشق های خود شک نمی کند و هیچ تعهدی بالا تر از رضایت خدا برایش مهمتر نیست و این پدیده در افرادی به چشم می خورد که ایمان قوی نداشته یا که فقط لاف خدا جویی و خدا شناسی می دهند و در جامعه ای که مرز های بین ما را ریا پوشانده یافتن انسان از پشت این همه نقاب و نفاق سخت است.

دوست گرامی دنیا اینقدر هم بد نیست شاید اصلا هم بد نباشد این ماییم که اونو سیاه و زشت کردیم وگرنه هنوز کسانی هستند که عاشقانه هم رو دوست دارند و احساس خوشبختی می کنند هنوز میشه دستان مهرمان خدا رو روی زندگی های که باعشق شروع شده رو دید پس زیبا دیدن و ایمان به خدا داشتن دنیا را زیبا وامن خواهد کرد.

لیلی دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ

سلام
من یک زن 27 ساله و الان ساکن اروپا البته حدود یک ماه هست که به ایران برگشتم. مطالب این مقاله رو خوندم برام جالب بود. و خیلی از مطالبش منو به فکر فرو برد کاش من این هار و 4و5سال پیش خونده بودم و الان اینقدر از خودم و خدا شرمنده نبودم . من قبل از ازدواجم دختری بودم پرجنب و جوش کلی انرژی داشتم و سرشار بودم از احساس توی دانشگاه که اومدم هرچند وقت یک بار با یک پسر دوست میشدم تقریبا به هرچیزی که می خواستم میرسیدم. تا اینکه یکی از همکلاسی هام که جوان سر به زیر و بسیار باسوادی بود رو سوژه کردم و درنهایت تونستم به خودم جذبش کنم با تمام آدم های دور برش فرق میکرد و اخلاق خاص خودش رو داشت و من تنها کسی بودم که تونسته بود بهش نزدیک بشه و بهش قول دادم که هدفم فقط ازدواجه و تصور میکردم از کارهای که توی دانشگاه میکنم بی خبره و تونستم با این حرفم جذبش کنم (ولی اون همه اونها رو میدونست و هیچ وقت به روم نیاورد) . ولی وقتی به زندگیش وارد شدم دیدم که با یک فرشته روبرو شدم با اینکه زندگی ساده ای داشت سرشار از عشق و محبت صادقانه بود وقتی بهم قول ازدواج داد گفتش من تموم عمرم و آرزوهام رو میریزم به پات به شرط اینکه همیشه کاری کنه که اون بالا خدا ازمون راضی باشه ، بعد از مدتی برام یک خواستگار پیدا شد که 13سال از خودم بزرگ تر بود ولی دعوض شرایطش بسیار عالی بود و همه چیز داشت از پول و ثروت تا خانواده و تحصیلات با اینکه می دونستم اندازه فرهادم دوستم نداره ولی با وسوسه اطرافیان و زرق برق ماشین و تجملات قبول کردم .الان بعد از این همه سال میبینم هیچ کدوم از اون چیزها خوشحالم نمیکنه و با اینکه از همه لحاظ شوهرم برام خرج میکنه ولی توی زندگیم هیچ احساسی نیست و اگه دختر سه ساله ام نبود شاید توی غربت سکته میکردم . من بعداز چهار سال رفتم و فرهاد رو دیدم با اینکه خیلی شکسته شده بود ولی من به زندگیش حسرت خوردم هرچند الان زن زندگیش فقط مادرشه ولی وقتی رفتم خونه اش توش صفا وطراوت خاصی بود با اون همه سادگی که داشت یک دنیا آرامش داشت ، مادرش دعوتم کردم توی خونه داشت نماز می خوند پیراهنی تنش بود که من خیلی وقت پیش بهش کادو داده بودم اول باورم نشد ولی وقتی دکمه های تابه تا آستینش رو نشون داد دیدم همون پیراهنه ازاینکه زندگی اون و خودم رو خراب کردم پشیمونم شاید اگه عاقل بودم الان این خونه پراز محبت و عشق خونه من بود با اینکه الان ماشین و خونه خیلی معمولی داره ولی به اندازه تمام دنیا باارزشه چیزی توش هست که من با تمام ثروتم بهش نمی رسم ، شوهرم بیشتر از اینکه به من توجه کنه به منشی و حسابداراش توجه میکنه من فقط گاهی که برای کارهاش مهمونی میگیره براش مهم میشم اون میتونه با ثروتش هرزاران نفر زیباتر و بهتر از من رو پیدا کنه ولی من برای فرهاد فقط یکی بودم و این بالاترین ثروت بود. تمام هنر و علمم بی استفاده مونده در صورتی فرهادم برای هر طرحی که میزدم و نقاشیام کلی تشویقم می کرد و همه شون رو دوست داشت با اینکه باعث تنهایش شدم هنوز پیراهن با دکمه های تا به تای که بهش دادم سرنماز می پوشه و تنها چیزی که در برابر جونی از دست رفته اش بهم گفت این بود« لیلی هنوز اونی که اون بالاست رو فراموش نکردی؟» ولی توی خونه ای که سر سفره اش مشروب هست از لطف و یاد خدا خبری نیست . بله من هم خدا رو از دست دادم هم فرهادم رو هم خوشبختیم رو شما رو به خدا سوگند وقتی می خواید کاری بکنید قبلش فکر کنید تا روزی مثل من شرمنده خدا و بنده اش نشید روی قلب و عشق هیچ آدمی نمیشه بها گذاشت مفت معامله نکنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد